یکی از گزارشگران و مجریان صداوسیما که در همایش بیداری اسلامی حضور داشته، حاشیه ای از این همایش را در مورد سردار قاسم سلیمانی نقل کرده است.، در وبلاگ خود، سازش، چنین بیان کرده است:
تبیان به نقل از وبلاگ این مجری سیما نوشت: امروز در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی مشغول تهیه گزارش بودم. هنگامی که رئیسجمهوری آمد، در راهروی پشتی سالن دکتر ولایتی، ابراهیم جعفری نخستوزیر سابق عراق و شهابالدین صدر به استقبال رئیسجمهور آمده بودند. ناگهان چشمم به یک مرد لاغراندام افتاد که کتوشلواری مشکی که معروف است به "کت احمدینژادی" تنش بود.
قیافهاش خیلی برایم آشنا بود. اما هرچه فکر میکردم یادم نمیآمد تا اینکه بالاخره فهمیدم این مرد کیست؛ این مرد لاغراندام همان سرداری است که دشمنان و معاندان جمهوری اسلامی با شنیدن اسمش لرزه بر اندامشان میافتد: او کسی نبود جز سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران.
اول شک کردم، دویدم طرفش، از جوانی که به نظرم همراه سردار بود و پشت سرش راه میرفت، پرسیدم: "سردار سلیمانی اند دیگه؟" گفت: بله، ناگهان میکروفن من و دوربین تصویربرداری که همراهم بود را دید که یکهو جا خورد و گفت: "نزدیک نشوید و اصلاً فیلم نگیرید". سریع میکروفن را دادم به تصویربردار و دویدم سمت سردار که داشت از پلهها بالا میرفت. سلام کردم و خودم را معرفی کردم.
چهره محجوبی داشت. جوابم را داد. گفتم: "سردار خیلی دلم میخواد که از شما یه مستند بسازم؛ حیفه که شما گمنام بمونید!" سردار گفت: "دعا کن شهید بشم، اونوقت میتونی مستندت رو بسازی!" گفتم: "نه دیگه؛ همیشه تا شماها شهید میشید میان سراغتون، حیفه گمنام باشید؛ به خدا ما جوونا نیاز داریم به شماها." سردار خندهای کرد و در آغوشم گرفت و شروع کرد به بوسیدن و گفت: "تو رو خدا دعا کن شهید بشم، دعا کن شهید بشم!" من دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشتم. سردار رفت با همان چهره محجوب و آرامش. انگار نه انگار که او همان کسی است که پشت خیلی از دشمنان اسلام و ایران را به خاک مالیده است.
ارسال شده در پنج شنبه 90/6/31 ساعت 5:12 ع نویسنده : ایمان احمدی